تاثیر خلاقیت مربیان در یادگیری و شکوفایی استعدادهای کودکان

تاثیر خلاقیت مربیان در یادگیری و شکوفایی استعدادهای کودکان

هر کودک وجودی منحصر به فرد است و همه کودکان با توانایی یادگیری به دنیا می‌آیند. کودکان توانایی‌های شگفت‌انگیزی دارند. از طریق به‌کارگیری همزمان فکر و احساس است که کودکان خردسال می‌توانند دنیای خود را کشف کنند، ایده‌های خود را نشان دهند و با دیگران در بالاترین سطح خود ارتباط برقرار نمایند. هنگامی که مربیان به طور کامل درک کنند که چگونه کاوش، بازنمایی و ارتباط یکدیگر را تغذیه می‌کنند، می‌توانند به بهترین وجه به کودکان برای دستیابی به این پتانسیل کمک کنند. در این راستا، خلاقیت مربیان و معلمان نقش کلیدی بازی می‌کند که در این مطلب از وبلاگ سرسرا به بررسی آن می‌پردازیم.

اهمیت خلاقیت مربیان در ایجاد علاقه و انگیزه در کودکان

معلمان و مربیان باید تمام تلاش خود را برای جلب توجه دانش آموزان انجام دهند. بنابراین باید فعالیت های خلاقانه را مطابق با نیازهای هر کودک طراحی کنند تا سطح علاقه را در کلاس بالا نگه دارند. اگر نتوانید تشخیص دهید دانش آموز دوست دارد چه کاری انجام دهد، که باید به عنوان منبع آموزشی گنجانده شود و برای حفظ توجه آن‌ها استفاده شود، این کار می‌تواند دشوار باشد. از این نظر، معلمان باید روش تدریس خود را با توجه به انگیزه دانش آموز تطبیق دهند و شرایط مناسبی را برای حفظ سطوح بالای انگیزه فراهم نمایند.

زمانی که دانش ‌آموزان ساعت‌های طولانی در شرایط فاقد جذابیت قرار می‌گیرند، زمانی که همه چیز بر مبنای امتحان و نمره سنجیده می‌شود یا زمانی که موضوعات پیچیده به روش‌های سطحی تدریس می‌شوند، شانس کمی برای خلاقیت وجود دارد. آنچه یک معلم و مربی خلاق در آموزش دوران کودکی به آن نیاز دارد، زمان کشف، آزمایش و بازی با ایده‌هاست. به همین دلیل باید شرایط مناسبی را برای شکوفایی خلاقیت کودکان فراهم کنیم.

اگر به این هدف دست یابیم، کودکان به یادگیرندگانی مشتاق تبدیل خواهند شد، به این معنی که آن‌ها کاوشگران فعال و خلاقی خواهند بود که از آزمایش ایده‌ها و بیان افکار خود هراسی ندارند. برای دستیابی به این هدف، خلاقیت مربیان و معلمان ضرورتی انکارناپذیر است.

قبل از توضیح اینکه معلمان برای غلبه بر روال معمول و جلب توجه دانش آموزان به شیوه‌های خلاقانه چه کاری باید انجام دهند، با نشان دادن معنای خلاقیت از نظر برخی از نویسندگان معاصر شروع می‌کنیم و سپس باید این نظریه‌ها را عملی کنیم.

سه رویکرد به خلاقیت

معنای خلاق بودن می‌تواند متفاوت باشد، اما بیشتر متفکران این حوزه بر این باورند که خلاقیت فرآیندی است که می‌توان آموخت. بنابراین، با استفاده از تمرین‌ها یا روش‌های مختلف می‌توانید ظرفیت خود را برای تفکر و عمل خلاقانه افزایش دهید. در ادامه سه رویکرد مهم در این زمینه را بررسی می‌کنیم.

ادوارد دوبونو و رویکرد فردی به خلاقیت

ادوارد دوبونو مفهوم تفکر جانبی را ابداع کرد. او که یک نویسنده و فیلسوف مشهور جهانی است، مرجع اصلی رشد مهارت های تفکر کودکان است. روش‌های او در کشورها و مدارس سراسر جهان پذیرفته شده است.

دوبونو ادعا می‌کند که خلاقیت یک مهارت قابل یادگیری است، نه فقط یک چیز ذاتی. او همچنین معتقد است که خلاقیت ارزشمند است. این صرفاً به خاطر خود ارزش دادن به تفاوت نیست، بلکه به معنای ایجاد ایده‌هایی مفید است.

او تاکید می کند که خلاقیت مستلزم تفکر متفاوت است، فرآیندی که مستلزم تغییرات است. یکی از کتاب‌های او، به چگونه فکر کردن را به کودکان خود بیاموزیم، تفاوت بین هوش و تفکر را نشان می‌دهد و روشی گام به گام برای کمک به کودکان برای ایجاد یک الگوی تفکر روشن و سازنده ارائه می‌کند. به گفته این نویسنده، تفکر اساسی‌ترین مهارت انسان است، اما برای یادگیری این مهارت، ضروری است. تفکر و هوش یک چیز نیستند. این باور که هوش و تفکر یکسان هستند به نتایج ناگواری منجر شده است:

– دانش آموزان با هوش بالا به طور خودکار متفکران خوبی هستند.

– دانش آموزان با هوش پایین هرگز نمی توانند متفکر خوبی باشند.

– هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید باهوش‌تر هستید.

– خرد را نمی‌توان آموخت بلکه با سن و تجربه ایجاد می‌شود.

پس از نظر دوبونو خلاقیت مربیان و همچنین کودکان در گرو یادگیری مهارت تفکر خلاق است.

اریکا مک‌ویلیام و رویکرد اجتماعی به خلاقیت

مک‌ویلیام ادعا می‌کند که بخشی از خلاقیت «فراموش کردن» برخی عادات است. بر این اساس، معلمان زمانی که آموزش آن‌ها به روال معمول تفکر محدود می‌شود، عاری از خلاقیت هستند. زیرا خلاقیت شکست عادت از طریق اصالت است. او توضیح می‌دهد که «خلاقیت بزرگ» – ایده یک هنرمند یا فردی که فرهنگ را تغییر می‌دهد – جای خود را به ایده «خلاقیت کوچک» می‌دهد، این ایده که خلاقیت فرآیندی است، اجتماعی‌تر، و در معرض ریسک‌پذیری است که باعث توسعه اقتصادی می‌شود.

به طور کلی، ما دو سنت از تفکر در مورد ماهیت فرآیندهایی را دیده‌ایم که ظرفیت خلاقیت بیشتری را ایجاد می‌کنند که یا نتیجه فرآیندهای فردی ایده‌پردازی شهودی و ذهنی است، یا نتیجه فرآیندهای اجتماعی با قابلیت کاربردی عمومی.

این سنت‌های تفکر خلاق به نوبه خود در دو «نسل» از درک معلمان معاصر منعکس شده است. تحقیقات در مورد اعتقادات معلمان دانشگاهی برنده جایزه نشان می‌دهد که بسیاری از معلمان ترکیبی از درک “نسل اول” (فردگرایانه) و “نسل دوم” (اجتماعی، کثرت‌گرایانه) دارند که دومی بستر مفیدتری را برای توسعه و مستندسازی راهبردهای مؤثر تدریس و یادگیری فراهم می‌کند.

شاید بتوان گفت درک اجتماعی از خلاقیت، توجهی مشارکتی به رشد، توسعه و تربیت دارد زیرا با درگیر کردن و برانگیختن خرد و خیال جمعی دنبال حل مسائل به شیوه خلاق است؛ یعنی چیزی که در فردگرایی افراطی یا رواج یافته در جامعه امروزی کمبودش احساس می‌شود.

رویکرد گشتالتی به آفرینش و خلاقیت

به لطف تمرین بهبود شرایط برای یادگیری، به طور مداوم آشکار شده است که دانش آموزان بیشتر مستعد پاسخ مثبت به دعوت برای یادگیری هستند تا اینکه به آن‌ها دستور داده شود، مجبور شوند یا ملزم به پرداخت هزینه برای یادگیری شوند.

یادگیری از روی میل و انگیزه درونی بسیار برتر از یادگیری اجباری و مبتنی بر ترس است. پداگوژی گشتالت، در حالت ایده‌آل، شامل اعتماد به توانایی ذاتی کودک و دانش آموز برای شناخت نیازهای خود، راهی که برای ارضای این نیازها باید رفت و ترتیبی که باید با آن‌ها برخورد نمود، است. پداگوژی گشتالت اصیل مانند تماس، گفتگو و تعامل تجربی درمانگران گشتالت با مراجعان، تلاشی مبتنی بر اعتماد است.

شایستگی‌های معلمان و مربیان خلاق برای طراحی برنامه‌های ترکیبی

شایستگی‌های معلمان و مربیان خلاق برای طراحی برنامه‌های ترکیبی

مربیان می‌دانند که کودکان از طریق بازی معنادار به بهترین شکل یاد می‌گیرند، بنابراین، شایستگی مهم معلمان خلاق این است که برنامه‌ای را به کودک ارائه دهند که منعکس‌کننده ادغام فیزیکی، شناختی، اجتماعی-عاطفی، زبانی و خودیاری باشد. بهترین راه برای طراحی چنین برنامه‌ای استفاده از تکنیک‌های خلاقانه است که به کودکان اجازه می‌دهد با استفاده از روش‌های مختلف خود را بیان کنند.

کودکان خردسال از نظر رشدی قادر به تجربه‌های کلاسی هستند که نیازمند سطح بالاتری از مهارت های تفکر، از جمله موارد زیر هستند:

  • تجزیه و تحلیل (تقسیم مطالب به اجزای سازنده برای درک ساختار، دیدن شباهت‌ها و تفاوت‌ها)
  • ترکیب یا سنتز (قرار دادن قطعات در کنار هم برای تشکیل یک کل جدید، تنظیم مجدد، سازماندهی مجدد)
  • ارزیابی (قضاوت در مورد ارزش مطالب بر اساس معیارهای معین)

کودکان می‌خواهند و نیاز دارند که ایده‌ها و پیام‌ها را از طریق راه‌های بیانی مختلف و رسانه‌های نمادین بیان کنند. کودکان خردسال تصاویر ذهنی می‌سازند، ایده‌های خود را نشان می‌دهند و به روش‌های ترکیبی با جهان ارتباط برقرار می‌کنند. آن‌ها باید شایستگی و ادغام را در قالب‌هایی از جمله کلمات، حرکات، طراحی، نقاشی، مجسمه‌سازی، ساخت و ساز، موسیقی، بازی دراماتیک، حرکت و رقص افزایش دهند.

از طریق اشتراک‌گذاری و به دست‌آوردن دیدگاه‌های دیگران، و سپس بازبینی و تجدید نظر در کار خود، کودکان به سطوح جدیدی از آگاهی حرکت می‌کنند. معلمان بدون تحمیل عقاید و باورها به کودکان به عنوان صرفا راهنما عمل می‌کنند.

علاوه بر این، کودکان خردسال از طریق فعالیت‌های معنادار که در آن حوزه‌های موضوعی مختلف ادغام شده است، یاد می‌گیرند. این نوع رویکرد، بحث‌های باز و فعالیت‌های طولانی‌مدت، فعالیت‌های مرتبط با زبان، علوم، مطالعات اجتماعی، بازی‌های نمایشی و خلاقیت هنری را در کنار هم قرار می‌دهند. فعالیت‌هایی که معنادار و مرتبط با تجربیات زندگی کودک هستند، فرصت‌هایی را برای آموزش در سراسر برنامه درسی و کمک به او فراهم می‌کنند. دوره پرورش خلاقیت کودکان چنین فرصت‌هایی را برای شکوفایی استعدادهای کودکان فراهم می‌کند.

اهمیت رویکرد چند رشته‌ای برای آموزش خلاقانه

برنامه درسی یکپارچه و چندرشته‌ای به دانش آموزان اجازه می‌دهد تا به شیوه ای معنادار بیاموزند، از یادگیری موضوعات مختلف به طور همزمان لذت ببرند و متوجه نمی‌شوند که چقدر در حال یادگیری هستند، زیرا به روش طبیعی انجام می‌شود.

راه‌های مختلفی برای تهیه برنامه درسی چند رشته‌ای وجود دارد. به طور کلی ادغام خواندن، نوشتن و ارتباطات شفاهی در آموزش مهارت های زبانی رایج است و در شرایط مختلف استفاده می شود. به عنوان مثال، آمدن یک برادر یا خواهر جدید یک اتفاق مفید است. معلمان ممکن است از والدین کودکان کلاس خود بخواهند که عکس‌هایی از کودکان در دوران نوزادی، خردسالی و پیش‌دبستانی را به اشتراک بگذارند تا کودکانی که به چنین فعالیت‌هایی علاقه‌مند هستند بتوانند دفترچه‌هایی تهیه کنند.

اگر چنین عکس‌هایی در دسترس نباشند، کودکان می‌توانند از مجلات عکس بکشند یا برش دهند، یا داستان‌هایی درباره غذاها، اسباب‌بازی‌ها یا وسایل اتاق خوابی که به یاد داشته‌اند، دیکته کنند. چنین فعالیت‌هایی که برای کمک به کودک در برخورد با نوزاد جدید طراحی شده است، همچنین به او کمک می‌کند تا از زبان گفتاری و نوشتاری استفاده کند و مواد را انتخاب و سازماندهی کند.

هنگامی که موضوعات یکپارچه شوند، نتایج بهتر است زیرا کودکان وقتی متوجه نمی‌شوند در حال یادگیری هستند، به آن‌ها علاقه بیشتری دارند. همچنین تأثیر بسیار مثبتی بر معلمان دارد زیرا آن‌ها همچنین باید خلاق باشند و انعطاف کافی برای تطبیق کلاس‌های خود با توجه به چالش با هر کودک داشته باشند. معلمانی که از رویکرد چند رشته ای استفاده می‌کنند، استانداردهایی را از رشته‌ها حول یک موضوع سازماندهی می‌نمایند.

سرسرا و توسعه خلاقیت مربیان

مربیان و معلمان نقش محوری در یادگیری و شکوفایی استعدادها و خلاقیت کودکان دارند. به همین دلیل، لازم است که آنان دانش و مهارت خود را در زمینه شیوه‌های آموزش خلاق ارتقاء دهند. آشنایی با مفاهیم و رویکردها و روش‌های مختلف به خلاقیت و آموزش خلاق به بهبود یادگیری کودکان و شکوفایی استعدادها و خلاقیت آنان منجر خواهد شد.

البته منظور از مربی صرفا معلمان رسمی نیستند؛ هر فرد علاقه‌مند به تربیت و رشد و بالندگی خود و کودکان می‌تواند از این منظر مربی نامیده شود و مخاطب ما باشد.

سرسرا؛ مدرسه ایرانی هنر و خلاقیت به طور ویژه دوره تربیت مربی خلاقیت را برای توسعه مهارت‌های آموزش خلاقیت مربیان و معلمان برگزار می‌کند. دوره تربیت مربی خلاقیت، یک فعالیت و پروژه مستمر یادگیری خلاق و طی مسیری سبز در جاده‌های خیال‌ورزی، هنر و دست‌ورزی است.

منابع:

journals.indexcopernicus.com

gesseducation.com

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *