چطور کودکان را عاشق یادگیری بار آوریم؟

چطور کودکان را عاشق یادگیری بار آوریم؟

هر نوزاد سالمی با امکانات مغزی و عصبی قدرتمندی برای کشف جهان به دنیا می‌ آید. کنجکاوی کودکان در سال های نخستین، سیری ناپذیر است. آن ها میلی قوی و اشتیاقی وافر به شناخت پدیدارها و یادگیری درباره هر چیزی دارند. پس چرا باید به دنبال پاسخ این سؤال باشیم که چطور کودکان را عاشق یادگیری بار آوریم؟

مسئله این است که با رشد کودک، این اشتیاق طبیعی به آموختن، به طور روزافزون، تحت تاثیر شرایط محیطی خانواده، جامعه و مدرسه قرار می گیرد. و نتیجه این تاثیر در مورد اکثر کودکان این است که آنان در حالی به بزرگسالی می رسند که اشتیاق سوزان کشف جهان و یادگیری در وجودشان به سردی گراییده است.

حال سؤال این است که چطور کنجکاوی طبیعی و اشتیاق یادگیری را در وجود کودکان زنده نگاه داشته و پرورش دهیم تا به عاشقان یادگیری و یادگیرندگان مادام العمر بدل شوند؟

چرا یادگیری به خودی خود ارزشمند است؟

در برخی مقاطع تاریخی و در بعضی فرهنگ ها، یادگیری فی نفسه ارزشمند تلقی می شد. یونان باستان و عصر طلایی اسلام در قرون دوم تا پنجم از مثال های شاخص آن است. و دقیقا در این دوره هاست که علم و فرهنگ و هنر به طرز عجیبی رشد کرده و شکوفا شده است.

انسان موجودی با توانایی تفکر و یادگیری است. طبیعت با به کار بستن این توانایی به ما پاداش می دهد و آن، لذتی است که از آموختن، فهمیدن و یادگیری می بریم. به همین دلیل است که ارسطو لذت یادگیری را برترین لذت ها می‌داند. بشر میلی طبیعی به فهم و کشف جهان دارد که اینشتین آن را «کنجکاوی مقدس» می نامد. بنابراین یادگیری به خودی خود ارزشمند است.

کتاب «گمشده در اندیشه ها» از زِنا هیتس، یک ستایش شورانگیز از رویکرد «یادگیری برای یادگیری» است. او در این کتاب می نویسد:

تفکر در شکل یادگیری فضیلتی سترگ برای انسان است و به خاطر خودش ارزشمند است و ارزش صرف وقت و منابع را دارد. اگر یادگیری برای یادگیری باشد، ما در پی اش می رویم، نه برای نتایج بیرونی، بلکه به خاطر کاری که برای ما به عنوان یادگیرنده انجام می دهد.

ابزاری شدن یادگیری

اما امروز نگاهی ابزاری به یادگیری غلبه یافته است. نگاه ابزاری به یادگیری در شرق و غرب ریشه های متفاوتی دارد. در فرهنگ اسلامی، نگاه ابزاری به یادگیری از زمانی آغاز شد که ایدۀ «علم نافع» غلبه یافت. این نگرش امروزه در نازل ترین سطح خود در قالب کنکورزدگی در آموزش مدرسه ای و مدرک گرایی در تحصیلات دانشگاهی نمود یافته است.

در غرب نیز با انقلاب صنعتی و نیاز به کارمند و متخصص، به مرور علم و یادگیری جنبه ابزاری پیدا کرد. و همان طور که زنا هیتس می نویسد منافع مادی و کسب شهرت و موقعیت باعث شده است که عشق به یادگیری به فساد کشیده شود.

با این حال، ابداعات و اکتشافات بشری نه حاصل کار متخصصان بی اشتیاق و منفعت طلب بلکه نتیجه تلاش عاشقان یادگیری بوده است.

یک نمونه عالی از چنین عشقی در گفتار زیر آشکار است:

«اما علاقه من به دانش و حرص و اجتهادی را که در اندوختن داشته ام، آنان که معاشر من بوده اند، می دانند و دیده اند که چگونه از ایام جوانی تاکنون عمر خود را وقف آن کرده ام تا آنجا که اگر چنین اتفاق می افتاد که کتابی را نخوانده یا دانشمندی را ملاقات نکرده بودم، تا از این کار فراغت نمی یافتم به امری دیگر نمی پرداختم.» (زکریای رازی، سیره فلسفی)

به کودکان بیاموزیم که یادگیری به خودی خود ارزشمند است

فرقی نمی کند که کودک شما عاشق قطارها، درختان، نقاشی یا شیفته دایناسورها است. همه این علایق، فرصت های زیادی برای یادگیری در زمینه های بسیاری را برای کودک فراهم می کند.

برای اینکه کودکان را عاشق یادگیری بارآوریم باید هر گونه تمایل و علاقه اصیل آنها به یادگیری هر چیزی را بدون هیچ پیش داوری، پاس بداریم و تشویق کنیم.

امروزه روش هایی چون آموزش علاقه محور (interest-based education) یا آموزش اشتیاق محور (passion-based education) این تمایلات و انگیزه های درونی کودکان را محور کار خویش قرار می دهند.

کودک مخزنی نیست که پُرِش کنیم بلکه مشعلی است که باید روشنش کنیم. آلبرت اینشتین

اهمیت الگوهای یادگیری برای کودکان

کودک در وهله اول از رفتار و شخصیت ما به عنوان والد یا مربی تاثیر می پذیرد. اگر بدون هیچ تمایلی به یادگیری، اسیر سرگرمی های انفعالی مثل شبکه های مجازی و تماشای تلویزیون هستید، نباید انتظار داشته باشید که کودک شما یک عاشق یادگیری بار آید.

اما اگر کودک، شما را در حال مطالعه، تمرین و یادگیری یک هنر، فن، مهارت یا یک موضوع علمی ببیند اشتیاق او به آموختن دو چندان خواهد شد.

سایر الگوهایی نیز که در برابر کودک قرار می دهیم در پرورش اشتیاق او به یادگیری اساسی است. به طور مثال، مریم میرزاخانی، ریاضیدان بزرگ ایرانی، با دیدن مستندی درباره زندگی ماری کوری در دوران کودکی،  به علم و یادگیری علاقمند شده بود و آرزو داشت که روزی دانشمند بزرگی شود و چنین نیز شد. اما فارغ از برچسب بزرگی یا کوچکی، که برساخته ای اجتماعی و فاقد ارزش ذاتی است، او بزرگترین لذت و خوشبختی را از نفس یادگیری و کشفیات ریاضی اش برده است.

ایجاد فرصت های متنوع یادگیری برای کودکان

متأسفانه مدرسه به دلیل ساختار خشک، غیرخلاق با کاستی های بسیار و سیاست زدگی آن، نه تنها کمکی به پرورش کنجکاوی و یادگیری کودکان نمی نماید بلکه معمولا آن را سرکوب می کند. به همین دلیل تنها مسیر برای حفظ و پرورش عشق یادگیری در کودکان و نوجوانان، خلاقیت های فردی مربیان و معلمان و تلاش های خود والدین است.

برای اینکه کودکان را عاشق یادگیری بار آوریم، والدین باید فرصت های متنوعی برای یادگیری را در خانه و بیرون برای کودکان فراهم کنند. تبدیل خانه به محیطی برای تحریک علایق و کنجکاوی کودکان و در نتیجه یادگیری، اقدامی مؤثر است. وجود کتاب های متنوع، آثار هنری، اسباب بازی های محرک کنجکاوی، ابزارهای فنی و علمی متناسب با سن کودک، برای برانگیختن اشتیاق کودکان به یادگیری بسیار مفید است.

شرکت دادن کودکان در فعالیت های کارگاهی و دوره های خلاقانه هنری، علمی، فنی و … راه دیگری برای ایجاد فرصت های جدید آموختن و پرورش عشق یادگیری در وجود آنان است.

از عشق به آموختن تا یادگیرنده مادام العمر

هدف باید آن باشد که کودکانی عاشق آموختن و یادگیری بار آوریم. بذرهای این عشق در کودکی کاشته می شود و در صورت مراقبت و تشویق، او را به فردی خودآموز و یک یادگیرنده مادام العمر بدل خواهد ساخت. و چنین انسانی علاوه بر یک زندگی غنی شخصی، هدایای زیادی برای تقدیم به جامعه و بشریت خواهد داشت.

 

منابع:

گمشده در اندیشه ها: لذت های پنهان یک زندگی روشنفکرانه، زنا هیتس، ترجمه اشکان غفاریان دانشمند، 1401، تهران: نشر گستره.

السیره الفلسفیه، محمدبن زکریای رازی، تصحیح و مقدمه پول کراوس، ترجمه عباس اقبال، 1384، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *